نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده‌ خدیجه آرین



 

ماهیت انسان

عقیده اریک‌برن در مورد ماهیت انسان، از مطالب گذشته او سرچشمه می‌گیرد: «انسانها شاهزاده به دنیا می‌آیند، سپس والدینشان آنها را می‌بوسند و تبدیل به قورباغه می‌کنند.» (استینر 1974، صفحه 2) این مطلب اشاره به نظر خوش‌بینانه برن نسبت به انسان و نظر بدبینانه او نسبت به والدین دارد. ضمناً بیانگر این عقیده برن نیز می‌باشد که تجربیات اولیه فرد شدیداً بر رفتار کنونی او اثر دارند. علی‌رغم توجه بدبینانه‌برن نسبت به والدین، او معتقد بود که فرد مسئولیت نهایی برای اخذ تصمیمات اساسی زندگی خود را دارا می‌باشد.
برن نظر فروید را در مورد غریزه یا سائق قبول نداشت و معتقد به وجود نیازهای مختلف روانی یا «اشتیاق» بود. مهم‌ترین اشتیاقها عبارتند از «اشتیاق محرک»، «اشتیاق سازماندهی» و «اشتیاق جایگاه» است. برن ارضای این اشتیاقها را تا حدی برای بقای انسان لازم می‌داند و معتقد است که یادگیری‌های انسان برای بقا (ارضای این نیازها) بر تبادلات و ارتباطات اجتماعی و حتی بر دیدگاه اولیه‌ی انسان از زندگی، اثر می‌گذارد. (السون 1979)

اشتیاق محرک

طبق نظر برن، تصدیق کردن، تحریک کردن (ضربه زدن در زبان تحلیلی تبادلی TA) تنها مطبوع و پسندیده نیست بلکه برای زندگی کردن نیز لازم و ضروری است. گرچه که ضربه‌ها خود بتدریج منشی را به وجود می‌آورند که این منش بیشتر نمادین است تا فیزیکی، اما نیاز به ضربه‌ها در طول زندگی همچنان وجود دارد. ضربه، واحد اصلی تعامل اجتماعی است و ممکن است مثبت باشد (مانند بغل کردن، لبخند زدن، بیان موافقت)، و یا منفی باشد (مانند سیلی زدن، اخم کردن، بیان مخالفت). نیاز به ضربه بسیار زیاد است به طوری که اگر فردی محروم از ضربه مثبت باشد در جستجوی ضربه منفی خواهد بود. ضربه‌ها ممکن است شرطی و یا غیرشرطی باشند. مشروط در برابر آنچه که انجام می‌دهید مثلاً امروز تو قشنگ شدی» یا غیر مشروط نسبت به آنچه که هستی مثل («دوست دارم با تو باشم») هر یک از این ضربه‌ها ممکن است مثبت یا منفی باشند. خلاصه می‌توان گفت که ضربه‌ها از سطوح مختلف توانایی برخورد دارند و گاهی بیشتر یا کمتر مثبت یا منفی می‌باشند. به عنوان مثال «سلام» ممکن است حامل یک ضربه مثبت باشد در حالی که «من ترا دوست دارم» حامل صد ضربه مثبت باشد «سلام» با لحنی بی‌تفاوت و بی‌علاقه، ممکن است یک ضربه منفی را با خود داشته باشد در حالی که کتک‌زدن شدید، ممکن است صد ضربه منفی را با خود همراه داشته باشد. (السون 1979، والام و براون 1979)

اشتیاق سازمان‌دهی (زمان)

«بعد از سلام چه می‌گویی؟» (برن 1972) این سؤال یکی از روشهای برن است که با آن مشکل سازماندهی وقت را تشخیص می‌دهد، مثلاً می‌پرسد تو با بیست و چهار ساعت در روز چه می‌کنی؟ اشتیاق سازماندهی، همان اشتیاق محرک است که گسترش و توسعه یافته است و نشان می‌دهد که مردم چگونه از وقت خود استفاده می‌کنند تا بتوانند تعداد بیشتری ضربه را دریافت دارند. زمان می‌تواند به شش صورت سازماندهی شود.
محدود کننده‌ترین و بدون پاداش‌ترین روش برای سازماندهی زمان، گوشه‌گیری است. کسانی که زمان را اینچنین سازماندهی می‌کنند اهل ریسک نیستند. مخصوصاً ریسک ارتباط برقرار کردن با افراد. آیین‌ها، امن‌ترین و بی‌خطرترین شکل برای سازماندهی زمان است. زمانی که مردم آیین‌ها را رعایت می‌کنند، تبادلات اجتماعی آنها به گونه‌ای است، مثل اینکه دارند از روی چیزی می‌خوانند: «سلام، چطوری؟» «خوبم، تو چطوری»؟ گرچه که آیین‌ها ضربه‌هایی را همراه خود دارند اما این ضربه‌ها آنقدر کم است که فردی که با آیین‌ها زندگی می‌کند مثل این است که دارد ضربه محرومیت و تنهایی را تجربه می‌نماید.
زمانی که مردم با یکدیگر ارتباط متقابل دارند (نه اینکه بخواهند به هدفی برسند) و فقط «در مورد چیزی صحبت می‌کنند» به معنی این است که می‌خواهند وقت گذرانی کنند.
وقت‌گذرانی نسبت به آیین‌ها کمتر قابل پیش‌بینی است و فقط پاداش دهنده می‌باشد. وقت‌گذرانی‌های معمول شامل صحبت‌های بدون هدف است، مانند صحبت در مورد هوا، ورزش، بچه‌ها یا غذا. این گونه صحبت‌ها درصدد جابجایی ضربه‌ها هستند نه اینکه بخواهند در مورد موضوع خاصی صحبت کنند. فعالیت‌ها شامل هر نوع رفتار هدفدار است مانند رفتارهای مربوط به کار یا سرگرمی در بازی‌ها هیجان و نمایش جای امنیت و استفاده اندک از چهار گروه قبلی را می‌گیرد. بازی‌ها اساساً نادرست و همراه با تقلب هستند. زیرا اغلب انگیزه‌های پنهان دارند (که احتمالاً ناهوشیارند) نتیجه نهایی بازی جستجو برای پیدا کردن احساس منفی است مانند خشم، حسادت یا گناه. منظور ما از آنچه که گفته شد سازماندهی زمان است که عامل بازدارنده صمیمت می‌باشد. صمیمیت ششمین روشی که برای سازماندهی وجود دارد هم بیشترین خطر و هم بیشترین پاداش را با خود همراه دارد. صمیمیت باعث می‌شود که احساسات، افکار و تجارب فرد در یک رابطه‌ی باز، درست و مطمئن بیان گردند. مشخصه‌ی صمیمیت مبادله مستقیم و خودبخودی ضربه‌ها در زمان حال است بدون اینکه انگیزه‌ای پنهان یا استثمار و یا اشکال مختف سازماندهی زمان در آن دخالت داشته باشند.

اشتیاق جایگاه

سومین نیاز یا سومین محرک مربوط است به نیاز فرد به تصمیم‌گیری‌های اساسی در زندگی که پیوسته مورد تأیید قرار گیرد. کودکان در حال رشد پیامهایی را از جانب بزرگسالان دریافت می‌کنند. «چه بچه بامزه‌ای هستی» یا «توپسر بدی هستی» در نتیجه آنها یاد می‌گیرند که خودشان را به عنوان «فردی که خوب است یا فردی که خوب نیست ارزیابی کنند و با این کار، ارزش درونی و ذاتی خود را برآورده کرده و تخمین می‌زنند. آنها زمانی که در مورد خود قضاوت می‌کنند نظمی را در دنیای گم گشته و اغلب آشفته خود به وجود می‌آورند. همچنانکه تماسهای اجتماعی آنها افزایش می‌یابد، قضاوت مشابهی را نیز در مورد دیگران می‌کنند. «تو خوب نیستی» یا «من خوب نیستم». این قضاوت در مورد خود و در مورد دیگران به هم آمیتخه و جایگاه زندگی فرد را شکل می‌دهد. زمانی که جایگاه فرد انتخاب می‌شود فرد زمان و نوع ضربه‌هایی را که در جستجوی آن است سازماندهی کرده و آنها را بخوبی تعیین می‌کند. (السون 1979، هریس 1969، والام و براون 1979)

ساختار شخصیت

برن (1961) مانند فروید شخصیت را به سه بخش تقسیم کرد. اما برخلاف تقسیم‌بندی فروید سه بخش شخصیت برن همه حالتهای «من» هستند. حالت من والدین (p) شامل نگرشها، افکار، احساسات و رفتارهاست که فرد از والدین و یا کسانی که تجسمی از والدین هستند جذب می‌کند. حالت من بزرگسال (A) داده‌پرداز است و مانند کامپیوتر اطلاعات را سازماندهی می‌کند، احتمالات را تخمین می‌زند و قیاسهای منطقی می‌کند. حالت من کودک (C) شامل احساسات، افکار و رفتارهاست که مختص کودکان و بزرگسالان خودانگیخته است. آنچه در بالا ذکر شد به عنوان تحلیل از نوع اول است. (والام و براون 1979)
حالت من والدینی (والد)
حالت من بزرگسالی (بالغ)
حالت من کودکی (کودک)
*** شکل 1 – سه حالت «من» فرد، (والام و براون 1979، صفحه 9)
تحلیل نوع دوم هم شامل جنبه‌های ساختی و هم شامل کارکرد هر یک از حالتهای من است. تحلیل ساختی به هر یک از حالتهای من از دید تاریخ رشد و توسعه و همچنین ظرفیت ذاتی آن برای ابراز خود توجه می‌کند. تحلیل کارکردی، معرف این است که هر فرد چگونه از حالتهای من خود در رابطه باخود و دیگران استفاده می‌کند.

تحلیل ساختی حالت من کودک

کارکرد و واکنش‌های جسم یا بدن برای نوزاد تازه به دنیا آمده اهمیت برجسته‌ای دارد، بنابراین به علت الگوی رفتاری و احساسات مرتبط به بدن، ممکن است کودک را کودک جسمانی (1) بنامیم. این بخش از من کودک از نیازها، خواست‌ها و احساسات مربوط به بدن سرچشمه می‌گیرد و در طول مدت زندگی به عنوان محرک اصلی عمل می‌کند و دارای خاطراتی از گذشته است. به این خاطرات در اصطلاح تبادلی (TA) معمولاً نوار (2) گفته می‌شود زیرا که می‌تواند در هر زمانی «به عقب نیز برگردد» بخش تفکُّر حالت من کودکی پروفسور کوچک (3) نامیده می‌شود. زیرا که این نوع تفکر به نوزادی که لب به سخن نگشوده اجازه می‌دهد که چگونگی احساسات دیگران را ادراک نماید و با مردم کنار بیاید پروفسور کوچک، در طول زندگی فرد قابل دسترسی است گاهی کودک جسمانی، از واکنش منفی والدین نسبت به اظهار وجود خود انگیخته ناراحت می‌شود. در پاسخ به این احساسات پروفسور کوچک ممکن است در صدد کشف این مطلب باشد که کدام احساس یا کدام رفتار مورد تأیید والدین می‌باشند این رفتارهای مورد تأیید یکپارچه شده و به صورت عملی جریان می‌یابد و آن را والدین در کودک (4) می‌نامند زیرا که دارای بسیاری از ویژگی‌های والدین می‌باشند. (والام و براون 1979)

تحلیل کارکردی حالت من کودک

کارکردهای من کودک اصولاً به دو صورت اصلی واضح و روشن است یعنی کودک آزاد یا طبیعی (5) و کودک انطباق یافته (6) کودک انطباق یافته، به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی والدین او را تحت‌نظر دارند و بنابراین بیش از کودک آزاد مهار شده است. هم کودک آزاد و هم کودک انطباق یافته ممکن است به صورت خلاق یا از طریق یک نوار کهنه (7) و قدیمی واکنش نمایند. وجه تمایز رفتار خلاق وغیرخلاق آن است که آیا رفتار کودک برای انطباق با دیگران است یا خیر؟ (والام و براون 1979)

تحلیل ساختی حالت من بزرگسال

من بزرگسال اطلاعات را از منابع داخلی و خارجی جمع‌آوری، نگهداری و استفاده می‌کند و ضبط آنها اساساً واقعی است. این اطلاعات برای قضاوت واقعی و تخمین احتمالات مورد استفاده قرار می‌گیرد. معمولاً به من بزرگسال کامپیوتر گفته می‌شود زیرا که او داده‌ها را حساب کرده و به طور منطقی آنها را بدون هیچ احساسی می‌سنجد. من بزرگسال باید از طریق اطلاعات دقیق برنامه‌نویسی شود تا بتواند به طور مؤثر عمل نماید.

تحلیل کارکردی حالت من بزرگسال

نظر به اینکه من بزرگسال مانند یک کامپیوتر احتمالات را تخمین می‌زند به نظر نمی‌رسد که کاملاً مستقل عمل نماید و تقریباً بر مبنای درخواست یکی از حالتهای من کار می‌کند. بنابراین من بزرگسال نمی‌تواند کنترل اجتماعی داشته باشد (یعنی تصمیم‌گیری در مورد رفتار و انجام آن تصمیم) مگر آنکه منِ کودک نیز همکاری نماید.

تحلیل ساختی حالت من والدین

«من والدین مجموعه‌ای از نوارهای افراد مهم هستند یعنی کسانی که روابط محکم و قوی با فرد دارند». (والام و براون 1979) والدین معمولاً بسیار مهم‌اند. بعد از آنها خواهران و برادران بزرگتر هستند بعد پدربزرگ و مادربزرگ، جانشین پدر یا مادر، آموزگاران، رهبران مذهبی و غیره دارای اهمیت می‌باشند. من والدین می‌تواند اطلاعات جدید را در هر سنی جذب و درون‌سازی کند اما به هرحال این من کودک است که تصمیم می‌گیرد چه چیز را «ضبط» نماید. این تصمیم کودک براساس سه ملاک اتخاذ می‌گردد:
الف. آسیب‌پذیری خود کودک.
ب. قدرت والدین.
ج. توانایی قبول والدین. (والام و براون 1979)

تحلیل کارکردی حالت من والدین

یکی از مهم‌ترین کارهایی که والدین در مورد کودکان خود انجام می‌دهند این است که به آنها می‌آموزند که چگونه دنیا را ادراک کرده و در آن زندگی نمایند. از این رو حالت من والدین انباشته از عقاید، قضاوت‌ها ارزشها و نگرشهاست (والام و براون 1979) من والدین دو نقش را برعهده می‌گیرند: یکی من والدین تربیت کننده و دیگری من والدین کنترل کننده یا متعصب یا منتقد.

محاسن و معایب حالت من

هر یک از حالات من دارای هر دو جنبه مثبت و منفی است. من کودک از طریق انرژی، خودانگیختگی، لذت و اظهاراتش مشخص می‌شود من کودک احساسات خوشایند و خوب خود را آشکار و صمیمیت، و عشق را تجربه می‌کند. من کودک همچنین غم و ترس را تجربه و اغلب احساس کوچکی و ضعیف بودن می‌کند. حتی نیاز کنونی من کودک برای اهمیت و دریافت «ضربه‌ها» اغلب منجر به انطباقها و تصمیم‌گیری‌های اشتباه می‌گردد. من بزرگسال در مورد عقاید پیچیده و بغرنج فکر می‌کند، آنها را تحلیل می‌کند و می‌فهمد. اساسی‌ترین فعالیت من بزرگسال این است که به من کودک کمک نماید تا نیازها و خواست‌های خود را مرتفع نماید از طرف دیگر من بزرگسال نسبتاً ضعیف است و نمی‌تواند مستقیماً از گنجینه اطلاعات خود برای تأثیرگذاری بر رفتار و اعمال استفاده نماید. من والدین شامل نوارهای مفید در مورد چگونگی کارکردن و مواظبت کردن از کودکان و همچنین افراد دیگر است و اولین هدفش این است که از کودک حمایت و حفاظت نماید. متأسفانه نوار والدین ممکن است شامل اطلاعاتی نامناسب، کهنه و یا گاهی مضر نیز باشد که این اطلاعات به من کودک داده می‌شود. (والام و براون 1979)

پی‌نوشت‌ها:

1. somatic child
2. tapes
3. little professor
4. parent in the child
5. free or natural child
6. adapted child
7. old tape

منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریه‌های مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم